نوشته شده توسط : رهگذر جاده ی عشق

سال هاست از غم دوری تو

حتی یک لحظه پلک بر هم ننهاده ام

کاش می دانستی و می آمدی سراغم

چون که من دیگر یک لحظه هم طاغت دوری ات را ندارم..

قلب من گرچه بازیچه ای بود برای دستان کودکانه ات..

اما ماند و افسوس خورد و شکست

در میان بازی های کودکانه ات..

رفتی و قلبم را شکاندی این بار تو از غرور

اما بدان که عشق من پاک است

نمیشکند..

نه با بازی و نه با غرور



:: برچسب‌ها: قلب من , عشق , غرور ,
:: بازدید از این مطلب : 356
|
امتیاز مطلب : 70
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد