نوشته شده توسط : رهگذر جاده ی عشق

سال هاست از غم دوری تو

حتی یک لحظه پلک بر هم ننهاده ام

کاش می دانستی و می آمدی سراغم

چون که من دیگر یک لحظه هم طاغت دوری ات را ندارم..

قلب من گرچه بازیچه ای بود برای دستان کودکانه ات..

اما ماند و افسوس خورد و شکست

در میان بازی های کودکانه ات..

رفتی و قلبم را شکاندی این بار تو از غرور

اما بدان که عشق من پاک است

نمیشکند..

نه با بازی و نه با غرور



:: برچسب‌ها: قلب من , عشق , غرور ,
:: بازدید از این مطلب : 306
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : یک شنبه 15 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رهگذر جاده ی عشق

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

 

کسی به فکر گلها نیست

 

کسی به فکرماهیها نیست

 

کسی نمیخواهد

 

باور کند که باغچه دارد میمیرد

 

که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است

 

که ذهن باغچه دارد آرام آرام

 

از خاطرات سبز تهی می شود

 

و حس باغچه انگار

 

چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست.

 

حیاط خانه ی  ما تنهاست

 

حیاط خانه ی  ما

 

در انتظار بارش یک ابر ناشناس

 

خمیازه میکشد

 

و حوض خانه ی ما خالیست

 

ستاره های کوچک بی تجربه

 

از ارتفاع درختان به خاک میافتند

 

 و از میان پنجره های   پریده رنگ خانه ی ماهی ها

 

شب ها صدای سرفه میآید

حیاط خانه ی ما تنهاست .



:: برچسب‌ها: باغچه , حیاط خانه ی ما , گل ها ,
:: بازدید از این مطلب : 270
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رهگذر جاده ی عشق



بگذر ز من ای آشنا
چون از تو من دیگر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شو
چون دیگران با سرگذشتم
میخواهم عشقت در دل بمیرد
میخواهم تا دیگر در سر یادت پایان گیرد
بگذر ز من ای آشنا
چون از تو من دیگر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شو
چون دیگران با سرگذشتم
هر عشقی میمیرد
خاموشی می گیرد
عشق تو نمی میرد
باور کن بعد از تو دیگری
در قلبم جایت را نمی گیرد

تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری هفتم www.pichak.net كليك كنيد

 



:: برچسب‌ها: بگذر ز من ای آشنا , ,
:: بازدید از این مطلب : 299
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : جمعه 6 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رهگذر جاده ی عشق

خیلی وقته که احساس میکنم از زندگی بریدم..

به آخر خط رسیدم..

نمی دونم چرا..

گاهی وقتا چشمام رو میبندم و ساعت ها به حال و روز خودم گریه میکنم..

در همون میان احساس میکنم یک نفر دستش رو گذاشته رو سرم و نوازشم میکنه..

بهم میگه نا امید نباش..

هنوز یک در مونده که کسی اون رو قفل نکرده..

تا سرم رو میارم بالا ناپدید میشه..

فقط از دور دست ها یک روزنه ی نور به چشمم میاد..

به سمتش قدم بر میدارم...

ساعت هاست به دنبالشم..

خدایا..پس کی میرسم... ؟



:: برچسب‌ها: روزنه ی امید , آخر خط ,
:: بازدید از این مطلب : 258
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : رهگذر جاده ی عشق

چه دورانی بود..

همه چیز کودکانه..

دوستی ها

بازی ها..

محبت..

عشق..

چه دل ساده ای داشتیم..

هیچی از دروغ نمیدونستیم..

ولی حالا چی..

همه چیز رنگ باخته..

تو دنیایی که تلویزیون هم رنگی شده

روز و شب ما هنوزم سیاه و سفیده..



:: برچسب‌ها: دل ساده , بی وفایی , عشق ,
:: بازدید از این مطلب : 284
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد